در
عملیات طریق القدس ارتش و سپاه که با هم دو لشگر و اندی داشتند ، برای
حمله به دشمن به 110 هزار گلوله فقط از یک نوع مهمات نیاز داشتند و ما از
این نوع گلوله فقط سیزده هزار تا داشتیم . وقتی آن برادر مسئول آتش ، این
برآورد علمی را به ما نشان داد ، اصلا نفهمیدیم چطور شد که گفتیم : شما
بقیه کار ها را بکنید ، مهمات در راه است و می رسد . بلافاصله به خدا پناه
بردیم که خدایا این چه بود که ما گفتیم . فقط همین را بگویم تا موقعی که
بچه ها بستان را گرفتند تا آن موقع ، آن برادر مسئول آتش یادش رفته بود که
مهمات چه شد ؟